قیامت ونامه ی عمل
بشنوازقرآن،چه نیکو دم زند زخمه برساز دل آدم زند
تا کند بیدارش ازخواب گران ازقیامت گوید و اهوال آن
با سکوتت نغمه ی قرآن شنو آنچه می گوید به گوش جان شنو
از«مزمل»از«نبا»ازانفطار» گوش کن غوغای محشرآشکار
سوره ی«زلزال»و«طور»و«قارعه» یا که«تکویر»و«قیامت»«واقعه»
چونکه هریک وصف محشر را کند خود قیامت زآن سخن برپا کند
***
این زمین،درآن زمان پربلا ناگهان چون«زلزلت زلزالها»
ازدرونش«اخرجت اثقالها» باتعجب«قال الانسان مالها»
مردگان خیزند برپا«کلهم» تاهمه مردم«یروا اعمالهم»
هرکه دارد«ذره خیراً یره» یاکه آرد«ذره شراً یره»
***
آن زمان خورشید تابان«کورت» کوه های سخت وسنگین«سیرت»
آبها درکام دریا «سجرت» آتش دوزخ بشدت«سعرت»
پس درآن هنگام«جنت ازلفت» خود بداند هرکسی«ما احضرت»
***
نامه ی کردار و گفتار بشر خود بود روشنگر هر خیر و شر
نامه ای با جان اوآمیخته می شود بر گردنش آویخته
نامه یا نقش دقیق نفس او یا که از هرلحظه عمرش عکس او
نامه ی رد یا قبول بندگی یا سرافرازی ویا شرمندگی
حکم عزت یا عذاب هرکس است خود نمودار حساب هرکس است
***
نامه ی اعمال اصحاب یمین اهل تقوی،اهل ایمان ویقین
روزمحشر،باشد اندر دست راست صاحب این نامه ها ازغم رها ست
این جواز ره گشای جنت است این برات جاودانه رحمت است
***
نامه ی اعمال اصحاب شمال آن تبه کاران بس افسرده حال
باشد اندردست چپ روزشمار رمز محکومیت اصحاب نار
نامه ی شرمندگی وحسرت است حکم بدکاران دور از رحمت است
با چنین باشد رهنمون دیگر ای مردم«فاین تذهبون»
تا«حسان» ،داری مجال ونیست دیر دامن قرآن وعترت رابگیر
استاد حبیب الله چایچیان متخلص به حسان