سنت اگزوپری و شازده کوچولو - ادبیات ایران و فرانسه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آزمند بودن ، جاودان بندگى نمودن است . [نهج البلاغه]
امروز: دوشنبه 103 آذر 5

                                                            بسم الله الرحمن الرحیم                         

سنت اگزوپری، آنتوان دو Saint-Exupery, Antoine de داستان‌نویس فرانسوی (1900-1944) سنت‌اگزوپری در شهر لیون Lyon و در خانواده‌ای اصیل، زاده شد، پدر خود را در کودکی از دست داد، در 1914 برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. آنتوان به هنگام تحصیل به شعر و در عین حال به امور فنی شوق فراوان نشان می‌داد. در 1917 به فرانسه بازگشت تا به مدرسه نیروی دریایی وارد شود و با آنکه در امتحانات ورودی پذیرفته شد، در قسمت شفاهی مردود گشت. پس به مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته معماری وارد شد، اما به هنگام خدمت نظام وظیفه در استراسبورگ به نیروی هوایی ارتش پیوست و شغل خلبانی را برای آینده خویش برگزید و سالها در راههای هوایی فرانسه-افریقا و فرانسه-امریکای جنوبی پرواز کرد. در 1923 پس از پایان خدمت نظام به پاریس بازگشت و به مشاغل گوناگون پرداخت و در همین زمان بود که نویسندگی را آغاز کرد. سنت اگزوپری جوان به دختر زیبایی دل بسته بود که خانواده دختر به سبب زندگی نامنظم و پرحادثه هوایی با ازدواج آن دو مخالفت کردند. نشانه‌ای از این عشق را در اولین اثرش به نام "پیک جنوب" Courrier Sud (1929) می‌توان دید. داستان پیک جنوب از یکی از پروازهای سنت‌اگزوپری الهام گرفته است که در آن خلبان به سبب خرابی دستگاه هواپیما به فرود اضطراری تن در می‌دهد و دچار حوادث خطرناک می‌گردد. داستان با استقبال بسیار روبرو گشت، اما شهرت نویسنده با انتشار داستان "پرواز شبانه" Vol de Nuit آغاز شد که با مقدمه‌ای از آندره ژید در 1931 انتشار یافت و موفقیت قابل ملاحظه‌ای به دست آورد. حوادث داستان در امریکای جنوبی می‌گذرد و نمودار خطرهایی است که خلبان در طی توفانی سهمگین با آن روبرو می‌‌گردد و همه کوشش خود را در راه انجام وظیفه به کار می‌برد. پرواز شبانه داستانی است در ستایش انسان و صداقت او در به پایان رساندن مسئولیت اجتماعی و آگاهی دادن از احساس و ندای درون آدمی. این داستان برنده جایزه "فمینا" گشت. سنت‌اگزوپری در طی یکی از پروازهایش که با سمت خبرنگار جنگی به اسپانیا رفته بود، مجروح گشت و ماهها در نیویورک دوران نقاهت را گذراند. در این دوره "زمین انسانها" Terre des Hommes را نوشت که در 1938 منتشر شد. نویسنده در این اثر نشان می‌دهد که چگونه انسانی که در فضای بی‌پایان خود را تنها می‌یابد، هر کوه، هر دره و هر خانه را مصاحبی می‌انگارد که درواقع نیز نمی‌داند دوست است یا دشمن. سنت‌ اگزوپری در این داستان تجربه غم‌انگیز زندگی را با تحلیلی درونی آمیخته است که از طراوت ولطف فراوان سرشار است. زمین انسانها به دریافت جایزه بزرگ آکادمی فرانسه نایل آمد. سنت‌اگزوپری که به هنگام جنگ خلبان جنگی شده بود، پس از سقوط فرانسه، به امریکا گریخت و در 1942 حوادث زندگی خود را به صورت داستان "خلبان جنگ" Pilore de guerre منتشر کرد که گزارشی بود از ناامیدی‌ها و واکنشهای روحی خلبانی در برابر خطرهای مرگ و اندیشه‌ها و القای شهامت و پایداری. اثر کوچکی که در امریکا نوشته شده بود به نام "نامه به یک گروگان" Letter a un otage در 1943 منتشر شد. حوادث این داستان در 1940 به هنگامی می‌گذرد که نویسنده از لیسبون، پایتخت پرتغال، پرواز می‌کند و آخرین نگاهش را به اروپای تاریک که درچنگال بمب و دیوانگی اسیر است، می‌افکند. به چشم او حتی کشورهایی چون پرتغال که ظاهراً از جنگ برکنار است، غمزده‌تر از کشورهای مورد تهدید یا ویران شده به نظر می‌آید و با آنکه مردمش آسایشی دارند، همه چیز در شبحی غم‌انگیز فرورفته است. در 1943 شاهکار سنت‌اگزوپری به نام "شازده کوچولو" Le Petit Prince انتشار یافت که حوادث شگفت‌آنگیز آن با نکته‌های دقیق و عمیق روانی همراه است. این اثر از حادثه‌ای واقعی مایه گرفته که در دل شنهای صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده است. خرابی دستگاه هواپیما خلبان را به فرود اجباری در دل افریقا وامی‌دارد و از میان هزاران ساکن منطقه؛ پسربچه‌ای با رفتار عجیب و غیرعادی خود جلب توجه می‌کند. پسربچه‌ای که اصلاً به مردم اطراف خود شباهت ندارد و پرسشهایی را مطرح می‌کند که خود موضوع داستان قرار می‌گیرد. شازده کوچولو از کتابهای کم‌نظیر برای کودکان و شاهکاری جاویدان است که در آن تصویرهای ذهنی با عمق فلسفی آمیخته است. سنت اگزوپری در 1944 در جریان مأموریتی که برفراز خاک فرانسه انجام می‌داد، ناپدید گشت. چهار سال پس از مرگش"ارگ" Citadelle از او انتشار یافت و چنانکه خود نویسنده در آن اظهار کرده بود، اثری ناتمام است که هرگز پایان نمی‌پذیرد. این اثر شامل مجموعه یادداشتهایی است که سنت اگزوپری از تجربه‌ها و اندیشه‌های زندگی خود بر جای گذارده است.

سنت اگزوپری، نویسنده‌ای شاعر و مخترعی با استعداد و مردی متفکر است. در آثار او که همه حاکی از تجربه‌های شخصی است، تخیلهای نویسنده‌ای انساندوست دیده می‌شود که در دنیای وجدان و اخلاق به سر می‌برد و فلسفه‌اش را از عالم عینی و واقعی بیرون می‌کشد. شخصیت پرجاذبه سنت اگزوپری که نمونه واقعی بلندی طبع و شهامت اخلاقی بود، پس از مرگش ارزش افسانه‌ای یافت و آثارش در شمار پرخواننده‌ترین آثار قرار گرفت.


شازده کوچولو [Le Petit Prince]. قصه ای از آنتوان دو سنت اگزوپری ، (1900-1944) نویسنده فرانسوی که ظاهراً برای کودکان نوشته شده است. لیکن، در آن نکته هایی از روانشناسی با شگفتیهای فوق طبیعی درآمیخته است که آگاهی ظریفی از روابط دوستی و عشق و محبت به دست می دهد. روش کار سنت اگزوپری این نبوده است که برای کودکان چیز بنویسد، چنانکه نوشته های دیگرش (پرواز شبانه، زمین انسانها، دژ) هیچ کدام برای کودکان نیست. شازده کوچولو نیز که در 1943 انتشار یافت، چیزی از ادبیات صرفاً کودکانه ندارد و روی سخنش چندان که با موجوداتی ذاتاً آسیب پذیر و حساس و شیفته عزلت و تنهایی شاعرانه است با سن و سال خاصی نیست. سنت اگزوپری، که پیش از اینکه نویسنده باشد، خلبان بود، در این کتاب چنین به تصور می آورد که بر اثر خراب شدن موتور هواپیمایش ناگزیر شده است که در وسط صحرا و در فاصله هزار «مایل» دور از نقاط مسکون فرود آید. ناگهان می بیند که پسربچه ای با رفتاری بسیار عجیب، و به طرزی آشکارا بی خیال و بی پروا از بودن در آن بیابان خلوت، در برابرش ظاهر می شود. کودک که با مشغله های فکری خاصی آمده است که نویسنده حدس نمی زند چیست، کم کم هویت خود را فاش می سازد و سؤالهایی طرح می کند که سنت اگزوپری داستان خود را برمبنای آنها تدوین می کند. این پسربچه یکه و تنها ساکن سیاره کوچکی است که هرروز سه آتش فشان آن را پاک می کرد. شازده کوچولو برای فرار از سیاره خود از پرواز مهاجرتی پرندگان وحشی استفاده کرده بود وبرای پایان دادن به بحثها و بگومگوهای غم انگیز و به سوءتفاهمهایی که روز به روز بیشتر او را از گل سرخش دور می کرد گل سرخی که خود عاشقش بود و تا به آن دم از او مراقبت و پرستاری کرده بود تصمیم به آن مهاجرت گرفته بود. آن گل سرخ که به زیبایی خود می نازید و خویشتن را در دنیا یگانه می پنداشت، خیال داشت که همیشه شازده کوچولو را برای برآوردن کمترین هوسهای خود در خدمت خویش نگاه دارد؛ و این روشی تدافعی بیش نبود، زیرا آن گل از ضعف و ناتوانی خود آگاه بود. شازده کوچولوی سرگردان پیش از اینکه به زمین برسد، پی در پی از شش سیاره می گذرد. در طی این سفر، که جزئیات و شیوه بیان آن تا اندازه ای یادآور قصه ها ی ولتر  است (لیکن بدون تمسخرهای نیش دار و کنایه های زننده) با پادشاهی و خودپسندی و می خواره ،کارفرمایی سوداگر و فانوس افروزی و جغرافیدانی ارتباط پیدا می کند؛ فعالیت هریک از ایشان و مشغله ای که دارند کم و بیش به نظرش عجیب می آید، و پس از گشت و گذرهای بسیار، خود را در وسط باغی می یابد که پر از گلهای سرخ است. در آنجا احساس کرد که بسیار بدبخت است، چون گل سرخ خودش به او چنین تلقین کرده بود که در دنیا یگانه است. در آن هنگام بود که با روباه صحرایی ملاقات کرد؛ حیوانی با گوشهای دراز که در صحرا زندگی می کند. در اینجاست که مهیج ترین صحنه کتاب آغاز می شود؛ صحنه ای که به نظر می آید توضیح و مفتاح رمز اثری است که در آن مدام از حال و هوای دوستی یاد می شود. روباه از شازده کوچولو می خواهد که او را اهلی کند و در توضیح خواهش خود چنین می گوید: «تو برای من هنوز پسربچه ای بیش نیستی، مانند صدها هزار پسربچه دیگر، و من نیازی به تو ندارم؛ تو هم نیازی به من نداری. من نیز برای تو روباهی هستم شبیه به صدها هزار روباه دیگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هردو به هم نیازمند خواهیم شد؛ تو برای من درعالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود.» شازده کوچولو می گوید: «کم کم دارم می فهمم. گلی هست... و من گمان می کنم که آن گل مرا اهلی کرده است». و چون شازده کوچولو دستخوش هوس بازگشت به سیاره اش می شود، از ماری زهردار می خواهد که او را بگزد؛ و پس از آنکه به خلبانی که به این موجود شگفت انگیز و آرام و پراحساس علاقه مند شده بود به هرنحوی شده دلداری می دهد شب هنگام ناپدید می شود.

Animation6lampepetitprince                                       Animationpp8           Animationpp6

 

Animationpp5Animationpp7



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط درویشی در چهارشنبه 87/2/18 و ساعت 12:56 صبح | نظرات دیگران()
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    قیامت ونامه ی عمل به صورت منظوم
    شعر زیبایی از مولانا
    شعر امام خمینی و پاسخ منظوم رهبر معظم انقلاب
    شعری از امام خمینی(ره)
    شعری از شاعر عارف شیخ محمود شبستری(ره)
    شعری از محمد زمان گلدسته
    شعری از سهیل محمودی
    شعری از شهید محمد رضا آقاسی
    شعری از آرتور رمبو
    دکتر قیصر امین پور
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا

    log